با توجه به مشغولیت های زندگی شهری و درگیری های روحی، انسان را از زندگی معمولی دور کرده است. انسان ها در طول زندگی خود با کارهای فیزیکی و با عناصر طبیعی به تخلیه هیجانات خود می پرداختند. اما در زندگی شهری با وجود مزایای زیاد مثل امنیت، آسایش … انسان را محدود کرده است. برای تخلیه هیجانات و انرژی جوانان، اقدام به ساخت مکان هایی مخصوص کردند، تا در شرایطی ایمن به تخیله هیجان بپردازند.
یکی از مهم ترین و مفیدترین محیط ها، ساخت شهربازی بود. شهربازی ها نقش اساسی در تخلیه هیجان در کودکان، جوانان و حتی بزرگسالان دارند. در این محیط افراد بدون نگرانی از خطرات و آسیبات جسمانی به لذت بردن از تفریحات مختلف این مکان می پردازند. البته ممکن است فکر کنید روحیات انسان ها در کودکان و بزرگسالان متفاوت است، اما در واقع کار اصلی هر دو یکی است. در واقع ذهن انسان بزرگسال مانند یک کودک به بقا فکر می کند. بنابراین هر تلاشی در راستای بقا که منجر به تخلیه انرژی خود می شود انجام می دهد. این تخلیه انرژی باعث ترشح دوپامین در بدن می شود. دوپامین یک ماده بسیار مهم است که باعث ایجاد حالت سرخوشی و شادی می شود. هر گاه انسان کاری مطابق غریزه خود انجام می دهد، باعث ترشح دوپامین می شود که حالت سرخوشی ایجاد می کند.
فضاهای تفریحی این امکان را به وجود می آورد که بدون خطر و در حالت ایمن، انسان را چالش تهدید می کند. در واقع انسان بین خطر واقعی و خطر مصنوعی و تخلیه انرژی واقعی و مصنوعی تفاوتی نمیبیند. مثلا وقتی هنگام بازی مثل لیزرتگ در آن فضا قرار می گیرد بین بازی و واقعی بودن آن فرقی نمی بیند و برای نجات و بقای خود از دشمنان تلاش می کند. همین تلاش فرد برای نجات جان خود از دست دشمنان باعث ترشح دوپامین می شود و حس لذت و شادی را به وجود می آورد.
شبیه سازی از میدان جنگ
لیزرتگ یک شبیه سازی از میدان جنگ است که با قرار گرفتن در این محیط ذهن انسان فکر می کند مورد خطر قرار گرفته است. اما در عین حال فکر میکند ایمن و بی خطر است. برای مثال می توان واقعیت مجازی را نام برد که با ایجاد فضای ایمن باعث ترشح بسیار زیادی از آدرنالین و بعد از آن دوپامین می شود.
آیا تخلیه هیجان امری جدید و مدرن است؟ اجازه دهید نگاهی به تاریخ گذشته این موضوع داشته باشیم.
در هنر یونان باستان که قدمتی بیش از 2500 سال دارد نوع و ژانر هنری در تئاتر وجود داشت به اسم تراژدی. عقیده ارسطو فیلسوف یونانی درباره ی تراژدی این بود که با ایجاد حس ترس و شفقت باعث ایجاد کاتارسیس میشود. کاتارسیس نوعی تزکیه نفس و پالایش روانی است که از طریق تخلیه هیجان و آگاهی ایجاد میشود. در واقع ارسطو بر این باور بود که این تراژدی ها با شبیه سازی فضا های واقعی ما را با خطراتی که ممکن است در طول زندگی خود روبه رو شویم مواجه می کند. بنابراین ما ترس را تجربه می کنیم ولی می دانیم مانند بازیگر تئاتر در جای امن نشسته ایم. تمام این فرآیند ها نقش مهمی در تخلیه هیجان و سلامت روح و روان انسان دارد.